منقول است «پیامبر خدا حضرت عیسی از محلی در گذر بود. پیرمردی را دید که مشغول کشت و کار بود. عیسی علیهالسلام برای آنکه تأثیر
امید و نومیدی را در رفتار او مشاهده کند، دست به دعا بلند کرد و به خداوند عرضه داشت بارالها، امید را از دل او بیرون ببر. در این لحظه پیرمرد دست از کار کشید. عیسی باز دعا کرد. خداوندا او را با امیدواری پشتگرم فرما. آنگاه پیرمرد دوباره مشغول کار شد. عیسی نزد پیرمرد رفت و از او علت کارش را پرسید. پیرمرد گفت در مرتبه اول با خود گفتم من پیر و ناتوانم، ممکن است امروز یا فردا بمیرم، چرا به خود این همه زحمت دهم. با این اندیشه بیل را به یک طرف انداختم و خوابیدم! ولی کمی که گذشت با خود گفتم شاید من سالها زنده بمانم و اکنون هم که زنده هستم و انسان تا زنده است وسایل زندگی برایش لازم است و باید برای خود زندگی آبرومندی تهیه نماید، این بود که برخاستم و بیل را برداشتم و مشغول کار شدم».این روایت چه صحیح باشد، چه نباشد، امید با انسان همینگونه عمل میکند. اما پیچیدگی دوران مدرن آن است که افسون این زمانه، یعنی رسانه و فضای مجازی، گاه یکجا با میلیونها جوان همان میکند که بر پیرمرد مذکور گذشت. کانون اصلی این پروژه «امیدزدایی» در قالب تاریک ساختن
آینده در ادراک مخاطبان، و بهویژه جوانان، است. «آینده» چیزی است که هنوز محقق نشده و در واقع برای ما مفهومی است انتزاعی. ملغمهای از پیشبینیها و آرزوهای ما است که آینده را در ذهن ما متبادر میسازد. آینده دقیقاً مرتبط با ادراک است و در عملیات ادراکی، شکلدهی به آینده در ذهن مخاطب از اهداف مد نظر است. اینکه «آینده ذهنی» تا چه حد زیبا و دستیافتنی باشد، میتواند به تلاش بیشتر جامعه برای تحقق آن بینجامد و در مقابل این آینده اگر تار انتقاد فرزند شهید منا...
ما را در سایت انتقاد فرزند شهید منا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fraygah8 بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1402 ساعت: 15:49